23 فروردین 1394

اصحاب قریه انطاکیه

مولف: سعید غلامپور   /  دسته: دسته بندی نشده   /  رتبه دهید:

قریه انطاکیه

اَصْحاب‌ِ قَرْیه‌، قومى‌ شهرنشین‌ که‌ در قرآن‌ کریم‌ (یس‌/36/13 به‌ بعد) از آنان‌ یاد گردیده‌، و در منابع‌ گاه‌ به آنان‌ اصحاب‌ یاسین‌ نیز گفته‌ شده‌ است‌. در قرآن‌ کریم‌، سخن‌ از آن‌ است‌ که‌ خداوند دو پیامبر را به‌ سوی‌ اصحاب‌ قریه‌ فرستاد و چون‌ آنان‌ فرستادگان‌ الهى‌ را تکذیب‌ کردند، پیامبر سومى‌ برای‌ پشتیبانى‌ آن‌ دو مبعوث‌ شد. سخن‌ کفار اصحاب‌ قریه‌ به‌ رسولان‌، آن‌ بود که‌ شما همانند ما بشرید و در دعوی‌ پیامبری‌ و نزول‌ وحى‌، سخن‌ به‌ دروغ‌ مى‌گویید. با تأکید پیامبران‌ بر امر ابلاغ‌، اصحاب‌ قریه‌ آنان‌ را به‌ شکنجه‌ و سنگباران‌ تهدید کردند. در اثنای‌ محاجة کفار با پیامبران‌، از آن‌ سوی‌ شهر مردی‌ دوان‌ دوان‌ فرارسید و قوم‌ را به‌ پیروی‌ رسولان‌، پرستش‌ آفریدگار یکتا و ترک‌ خدایان‌ دروغین‌ بازخواند. سخن‌ قرآن‌ کریم‌ در بارة اصحاب‌ قریه‌ با وعدة ورود این‌ مؤمن‌ به‌ بهشت‌ و نزول‌ عذابى‌ ناگهانى‌ بر کافران‌ پایان‌ یافته‌ است‌.

آنچه‌ در روایات‌ افزون‌ بر مضامین‌ یاد شده‌ در قرآن‌ کریم‌ مى‌توان‌ یافت‌، چنین‌ است‌: روایات‌ متفقاً شهر این‌ قوم‌ را همان‌ شهر باستانى‌ انطاکیه‌ دانسته‌اند (نک: قمى‌، 2/213؛ طبری‌، 2/18 به‌ بعد؛ مسعودی‌، 1/79؛ ثعلبى‌، 404- 405؛ طوسى‌، 8/410؛ سیوطى‌، 5/261). از منابع‌ تاریخى‌ چنین‌ برمى‌آید که‌ انطاکیه‌ در حدود 300 ق‌ م‌ تأسیس‌ گردید، تا 64م‌ تختگاه‌ سلوکیان‌ بود و بعد به‌ دست‌ رومیان‌ افتاد. بر پایة منابع‌ کهن‌ مسیحى‌، در سدة 1 م‌، دین‌ مسیح‌ توسط بارنابا و پولس‌ به‌ این‌ شهر رسید و به‌ رغم‌ مشقات‌ فراوان‌، این‌ شهر پس‌ از فلسطین‌ به‌ عنوان‌ پایگاه‌ دوم‌ مسیحیت‌ درآمد (نک: اعمال‌ رسولان‌، 11: 26، رسالة اول‌ پطرس‌، 4:16؛ نیز ه د، انطاکیه‌).

در بارة نام‌ پادشاهى‌ که‌ در زمان‌ رخداد واقعه‌ بر انطاکیه‌ حکومت‌ مى‌کرد، اغلب‌ منابع‌ اسلامى‌ سکوت‌ کرده‌اند و تنها در روایتى‌ از وهب‌ بن‌ منبه‌ و کعب‌ الاحبار آمده‌ که‌ نام‌ وی‌ آنتیوخوس‌ بوده‌ است‌ (در نسخ‌ ثعلبى‌ با ضبط محرف‌ ابطیخیس‌)؛ اما باید توجه‌ داشت‌ که‌ آنتیوخوس‌ نام‌ 13 تن‌ از پادشاهان‌ سلوکى‌ بوده‌ که‌ آخرین‌ ایشان‌ در 64 ق‌م‌ از سلطنت‌ خلع‌ شده‌ است‌، در حالى‌ که‌ اغلب‌ روایات‌ دلالت‌ بر این‌ دارند که‌ واقعة مورد نظر پس‌ از میلاد حضرت‌ مسیح‌ (ع‌) رخ‌ داده‌ است‌ (طبری‌، 2/18 به‌ بعد؛ ثعلبى‌، 404).

دربارة هویت‌ 3 رسول‌ فرستاده‌ شده‌ به‌ سوی‌ اصحاب‌ قریه‌ نیز میان‌ روایات‌، ناهمخوانیهایى‌ به‌ چشم‌ مى‌خورد: بیشتر مفسران‌ این‌ 3 رسول‌ را 3 تن‌ از حواریان‌ حضرت‌ عیسى‌(ع‌) مى‌دانند که‌ توسط آن‌ حضرت‌، یا به‌ امر مستقیم‌ الهى‌ به‌ سوی‌ اصحاب‌ قریه‌ روانه‌ شده‌اند. اغلب‌ نام‌ دو رسول‌ نخست‌ را شمعون‌ (نام‌ دیگر پطرس‌) و یوحنا، و نام‌ رسول‌ سوم‌ را پولس‌ آورده‌اند، ولى‌ مسعودی‌ از قول‌ همة مسیحیان‌ و بعضى‌ مسلمین‌ نام‌ دو رسول‌ اول‌ را پطرس‌ و توما، و نام‌ رسول‌ سوم‌ را پولس‌ یاد کرده‌ است‌. گذشته‌ از اینها، در روایتى‌ از مقاتل‌ آمده‌ که‌ نام‌ این‌ 3 تن‌ به‌ ترتیب‌ یومان‌ و مالوس‌ و شمعون‌ (با تحریفى‌ آشکار در ضبط نامها) بوده‌ است‌. در روایتى‌ دیگر که‌ از کعب‌ الاحبار و وهب‌ بن‌ منبه‌ و به‌ طریقى‌ ضعیف‌ از ابن‌ عباس‌ نقل‌ شده‌، نام‌ ایشان‌ به‌ ترتیب‌ صادق‌، صدوق‌ و شلوم‌ آمده‌، و هرگز به‌ اینکه‌ آنان‌ از حواریون‌ عیسى‌(ع‌) بوده‌اند، اشاره‌ نشده‌ است‌. در پایان‌ باید به‌ روایاتى‌ غریب‌ از وهب‌ بن‌ منبه‌ و ابن‌ اسحاق‌ توجه‌ کرد که‌ نام‌ آن‌ دو را فاروفى‌ و رومافى‌ آورده‌اند (نک: طبری‌، همانجا؛ مسعودی‌، ثعلبى‌، همانجاها؛ طبرسى‌، 8/418؛ سیوطى‌، همانجا). گفتنى‌ است‌ که‌ از میان‌ نامهای‌ یاد شده‌، تنها شمعون‌، یوحنا، پولس‌ و توما در منابع‌ مسیحى‌ هویت‌ روشنى‌ دارند و در شمار یاران‌ حضرت‌ عیسى‌(ع‌) از آنان‌ یاد مى‌شود.

اما در مورد هویت‌ شخص‌ مؤمنى‌ که‌ در جریان‌ ستیزه‌جوییهای‌ اصحاب‌ قریه‌، «از آن‌ سوی‌ شهر ... دوان‌ دوان‌ آمد»، در منابع‌ تفسیری‌ اختلافى‌ دیده‌ نمى‌شود. روایات‌ به‌ اتفاق‌، نام‌ او را حبیب‌ دانسته‌اند و در متون‌ اسلامى‌ به‌ وی‌ عنوان‌ «صاحب‌ یس‌» داده‌ شده‌، و گاه‌ با تعبیر حبیب‌ نجار از او یاد شده‌ است‌ (در بارة وی‌، نک: ه د، آل‌ یاسین‌).

گذشته‌ از آنچه‌ ذکر شد، در روایات‌ دربارة اصل‌ داستان‌ نیز تفصیلاتى‌ وارد شده‌ است‌. در این‌ میان‌ مهم‌ترین‌ مسأله‌، داستان‌ مناظرة بین‌ رسول‌ اول‌ و دوم‌ و رسول‌ سوم‌ است‌. این‌ قصه‌ از امام‌ باقر و صادق‌(ع‌) روایت‌ شده‌، و ثعلبى‌ شکل‌ دیگری‌ از آن‌ را به‌ وهب‌ بن‌ منبه‌ نسبت‌ داده‌ است‌. مضمون‌ حکایت‌ این‌ است‌ که‌ خداوند دو رسول‌ را به‌ انطاکیه‌ فرستاد و پادشاه‌ انطاکیه‌ آن‌ دو را دستگیر و در بتکده‌ای‌ زندانى‌ کرد. سپس‌ خداوند رسول‌ سومى‌ را به‌ انطاکیه‌ فرستاد و او نزد پادشاه‌ رفته‌، با زیرکى‌ خود را به‌ وی‌ نزدیک‌ گردانید. روزی‌ نزد پادشاه‌ از آن‌ دو محبوس‌ سخن‌ به‌ میان‌ آورد و از او اجازت‌ خواست‌ تا با آنان‌ مناظره‌ کند. در اثنای‌ مناظره‌، رسول‌ سوم‌ چند بار از دو رسول‌ اول‌ و دوم‌ خواست‌ تا کوران‌ و زمین‌گیران‌ را شفا دهند و چون‌ ایشان‌ به‌ اذن‌ خدا آنان‌ را شفا دادند، رسول‌ سوم‌ از آن‌ دو خواست‌ تا مرده‌ای‌ را زنده‌ کنند. در حدیث‌ امامان‌ باقر و صادق‌(ع‌) آمده‌ است‌ که‌ پس‌ از زنده‌ شدن‌ مرده‌، پادشاه‌ و تمام‌ اهل‌ مملکت‌ او به‌ دین‌ خدا ایمان‌ آوردند. روایت‌ وهب‌ کمى‌ به‌ قرآن‌ کریم‌ نزدیک‌تر شده‌، و حاکى‌ از آن‌ است‌ که‌ پادشاه‌ به‌ همراه‌ جمعى‌ ایمان‌ آوردند و جمعى‌ به‌ کفر خود باقى‌ ماندند. در مقایسه‌ میان‌ این‌ شکل‌ داستان‌ روایى‌ و آیات‌ قرآنى‌ روشن‌ مى‌شود که‌ روح‌ آن‌ با آیات‌ مورد نظر سازگاری‌ ندارد؛ نخست‌ به‌ دلیل‌ آنکه‌ طبق‌ نص‌ قرآنى‌، بیشتر قریب‌ به‌ اتفاق‌ قوم‌ بر کفر خود باقى‌ ماندند و مستوجب‌ عذاب‌ الهى‌ گشتند، و دیگر آنکه‌ در داستان‌ روایى‌ نقش‌ مؤمن‌ صاحب‌ یس‌ حذف‌ شده‌ است‌ (نک: قمى‌، 2/212؛ مسعودی‌، 1/80؛ ثعلبى‌، 405؛ طبرسى‌، 8/420؛ راوندی‌، 274 - 275).

به‌ هر حال‌ نه‌ تنها داستان‌ اخیر با نص‌ قرآنى‌ سازگاری‌ ندارد، بلکه‌ در داستان‌ مشهور که‌ شهر اصحاب‌ قریه‌ را انطاکیه‌ مى‌شمرد و رسولان‌ سه‌گانه‌ را 3 تن‌ از حواریون‌ عیسى‌(ع‌) معرفى‌ مى‌کند، اگر چه‌ مضامین‌ تا اندازه‌ای‌ با منابع‌ دینى‌ مسیحى‌ سازگار است‌، اما در برخى‌ عناصر داستان‌ تفاوتهایى‌ نیز به‌ چشم‌ مى‌خورد. جریان‌ رفتن‌ برنابا و پولس‌ به‌ انطاکیه‌، و تبلیغ‌ دین‌ مسیح‌ در آن‌ دیار،در کتاب‌ اعمال‌ رسولان‌ به‌ خصوص‌ در بابهای‌ یازدهم‌ تا سیزدهم‌ به‌ تفصیل‌ وارد شده‌ است‌، اما با روایات‌ یاد شده‌ و حتى‌ با نص‌ قرآنى‌ تفاوتهایى‌ در عناصر اساسى‌ دارد؛ بنابر این‌ نمى‌توان‌ گفت‌ که‌ داستان‌ مورد نظر قرآن‌ کریم‌، عیناً سرگذشت‌ حواریان‌ عیسى‌(ع‌) در انطاکیه‌ است‌.

 

تعداد مشاهده (1791)       نظرات (0)

نظرات کاربران درباره خبر "اصحاب قریه انطاکیه"


نظرتان را بیان کنید

نام:
پست الکترونیکی:
نظر:
کد بالا را در محل مربوطه وارد نمایید